همانگونه که هر کشوری پرچمی دارد و یا هر شرکت، سازمان یا گروه برای شناسایی و همبستگی بهتر افرادش و بر اساس کارشان نماد یا علامتی را برمیگزینند، دینها و مذاهب نیز بنا براقتضای مکانی و زمانی و برای همبستگی و شناخته شدنشان، از سمبل یا نمادی بهره می گیرند و این نماد و سمبل علاوه بر این که سبب همبستگی افراد آن گروه است، مورد احترام ایشان نیز هست. برای نمونه پیروانِ دینِ مسیحیت از نماد یا نشانِ صلیب بهره میگیرند، با دانایی از این که صلیب برگرفته از علامتِ خورشید در دورۀمیتراییسم است. پیروان ...
تصویر دو بانوی فارسی(با لباس سنتی)، در کنار مقبره کوروش بزرگ (کوروش هخامنشی)
مردان قاجاری با لباسِ دوره قاجار، در کنار مقبره کوروش بزرگ بنیانگذار سلسله هخامنشی
در این نگاره ستون های بر جای مانده از ساختمان اطراف مقبره کوروش هخامنشی نمایان است، این آثارِ خُرد اِمروز ازین مکان جمع آوری شده اَند و زین پس تنها در نگاره ها می توان آن را مشاهده نمود
دروازه مقبره کوروش هخامنشی
این دروازه توسط سازمان میراث فرهنگی جمهوری اِسلامی ایران به همراه دیگر آثار خرده ی بر جای مانده از این محل منتقل شدند
مقبره کوروش هخامنشی در سال : یک هزار و سی صد و هشتاد و هشت هجری شمسی
وقتی که از ساسانیان نام برده می شود، شاید اولین چیزی که به ذهن یک ایرانی خطور می کند شکست این سلسله پادشاهی در برابر سپاه اعراب باشد.
همان شکست بود که به حاکمیت طولانی اعراب مسلمان بر ایران و ایجاد تحولات عمیق فرهنگی در جامعه ایران منجر شد.
در خصوص سقوط ساسانیان، همواره این نظریه مطرح بوده است که ساسانیان به دلیل ستمگری، از حمایت عمومی برخوردار نبودند و با حمله اعراب، مردم برای گریز از چنگ آنها، درها را به روی اعراب گشودند.
اما یک محقق عهد ساسانی می گوید که این دیدگاه دقیق نیست و حتی آن را غیرمنصفانه می خواند.
تورج دریایی، استاد رشته ایرانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، و نویسنده کتاب “ایرانساسانی: ظهور و سقوط یک امپراتوری” به زبان انگلیسی، می گوید که میراث ساسانیان برای ایران بسیار بزرگتر از شکست در برابر اعراب است.
ساسانیان در قرن سوم میلادی در ایران به قدرت رسیدند و در اواسط قرن هفتم در حمله ارتش اعراب شکست خوردند تا بساط آخرین حکومت پادشاهی پیش از اسلام در ایران برچیده شود.
موضوعی که پس از ۱۳۵۰ سال همچنان، و شاید اکنون تحت الشعاع برقراری مجدد یک حکومت اسلامی در ایران به شکلی پررنگ، بر ذهن ایرانی سایه افکنده است.
برای مشاهده کامل این مقاله به ادامه مطلب بروید... ( ایرانی نظر یادت نره )
سرودهای «یَتا اَهو وَئیریو» و «اشم و هو» به «پیرامون یشت» نامزدند و آوازهی خود را از اینرو دارند که بهواسطهی ارزش پیامی و تاثیرهای صوتی و روانی در پایان بسیاری از سرایشهای اوستایی آورده میشود. در این نوشتار به بررسی ژرفای معنی سرود «یَتا اَهو وَئیریو» پرداخته میشود:
زبان و ادبیات گاتهایی در شمار کهنترین زبانهای باستانی است و پژوهش پیرامون مفهومها و آموزههای آن نیازمند دورهها و آموزشهای ویژه دارد. اما این دلیل نمیشود که پژوهندهی آیین پیشینیان بهواسطهی تنگبودن گذرگاه واژها و کلمات گوشه گیرد. در این گستره افزون بر پهنهی کلمهها و دستورهای آوایی و دستوری، صحنهی جستجو برای دریافت معانی و آموزهها گشاده است و پژوهندهی باریکبین با دنبال کردن رد پای شناخت و معرفت سدهها را میکاود و به کمک چراغ اشارات و بشارات در ژرفای تاریخ گام مینهد و تایید دریافتهای خود را از شاعران و مورخان و نویسندگان اصیل که مشامی از رازنگاری دارند میجوید.